(*_*) با هم نخندیم *** به هم بخندیم (*_*) |
|||||||||||||||||
یک شنبه 16 تير 1392برچسب:, :: 11:15 :: نويسنده : sara & mobina
میگویند شخصی سر كلاس ریاضی خوابش برد. وقتی زنگ را زدند بیدار شد و با عجله دو مساله را كه روی تخته سیاه نوشته شده بود یادداشت كرد و بخیال اینكه استاد آنها را بعنوان تكلیف منزل داده است به منزل برد و تمام آن روز و آن شب برای حل آنها فكر كرد. هیچیك را نتوانست حل كند، اما تمام آن هفته دست از كوشش برنداشت. سرانجام یكی را حل كرد و به كلاس آورد. استاد بكلی مبهوت شد، زیرا آنها را به عنوان دو نمونه از مسائل غیرقابل حل ریاضی داده بود.
نظرات شما عزیزان:
سلام خوبی؟ دوست من وبلاگت را از وبلاگ های بروز شده پیدا کردم و خوشحالم که با وبلاگت آشنا شدم ولی خیلی ناراحت شدم چون بازدیدت خیلی کمه یه پیشنهاد بهت می کنم و یه سایت دارم بیا وبلاگت را داخل سایتم ثبت کن تا بازدید کننده های وبلاگ من بیان به تو هم سر بزنن منتظرت هستم گلم
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() نويسندگان
|
|||||||||||||||||
![]() |